سیزده ثانیه به قلم میلاد سرداری
پارت یازده
زمان ارسال : ۸۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
*قایق، سوخت، قطبنما*
از خواب بیدار شد، هوا هنوز بخوبی روشن نشده و سرمای اول صبح در جانش رخنه کرده بود. بخاری هیزمی مدتها بود که دیگر رمقی نداشت و جز چند تکه زغال چیزی برای سوختن باقی نمانده بود.
از جا بلند شد، استخوانهایش در ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اسرا
00وقتی میدونه تنهاست ازکجاکمک میایدمگه تحت نظرهست